(به بهانۀ سالروز تولد شاملو )
احمد
شــاملو
درصحبتسایه
( به بهانۀ سالروز تولد شاملو )
هوشنگــ ابتهاج :
...
درصحبتسایه
( به بهانۀ سالروز تولد شاملو )
هوشنگــ ابتهاج :
...
بچۀ خیلی خوبی بود شاملو ... با همۀ کژتابی هاش من
همیشه شاملو رو دوستــ داشتم، همیشه ...در درونش آدم مهربانِ ساده ای بود.
...من به صراحتــ می گم که مایۀ شعری شاملو از همۀ ما قوی تر بود، از همه باهوش تر بود.هیچ کدوم از ماها و حتی کسایی که از دور می شناختیم نکبتــ زندگی شاملو رو نداشتند...یکــ دربه دری و بی کسی و فقر و سرگردانی عجیب و غریبــ ...
( آن سال ها ) ولی زندگی شاملو از همۀ ما بدبختانه تر بود به خصوص با وجود زنش که اصلاً حکایتی بود!شاملو به معنای واقعی کلمه زندگی سگی داشتــ .با اون اعتیاد وحشتناکــ و زندگی سختــ می بایستــ پنجاه سال پیش می مرد. شاملو و شعر فارسی مدیون آیداستــ . آیدا شاملو رو نجاتــ داد ... واقعاً مستحق بود که آخر عمری همچین زنی داشته باشه و یه خورده روی آسایش ببینه ... واقعاً مستحق بود .
... شاملو به اسم منو می شناختــ و و اومد رشتـ خونۀ ما، سال 25 و اونجا با هم آشنا شدیم.نشستیم صحبتــ کردیم و از جمله دربارۀ نیما حرفــ زدیم . بعد او گفتــ که پیشنهادهای نیما اینه و راجع به ته بندی مصراع ها گفتــ . بعد من هم دربارۀ نقش قافیه تو شعر نیمایی یه چیزی گفتم.خیلی هم ذوق زده از نیما حرفـــ می زد.
...مشکل اصلی شاملو این بود که در بیان مطالبــ به وزن عروضی خیلی تسلط نداشتــ ....به طور طبیعی به وزن فکر نمی کرد و وزن غریزیِ ذهنِ شاملو بود.
...جز شاملو که هم به خاطر استعدادش، هن به خاطر استعدادش و هم به خاطر مضمون شعرهاش و هم به خاطر تصوراتی که تو ذهن عده ای هستــ موفق بوده، شعر بی وزن ناکام بوده.تو این پنجاه سال اینهمه دفتر شعر به این شیوه چاپــ شده، حاصلش چی؟عقیم بود این روش.شما اگه به شاملو نمرۀ صد بدین، به نفر دوم به زحمتــ می تونین نمرۀ دو یا یکــ بدین . تازه معلوم نیستــ که نفر دوم ( بعدِ ) شاملو کیه؟...
...شاملو می گفتــ که وزن مانع هستــ و جلوی حرفــ زدن شاعرو می گیره و من می گفتم حیفه که وزنو از شعر بگیریم .
...یه روز تو کافه نشسته بودیم و داشتیم دربارۀ همین موضوع با شاملو صحبتــ می کردیم .من یه نمودار کشیدم . یه خط افقی کشیدم. « آ » بالای خط، «ای » پایین خط، «اَ » روی خط، « اِ » زیر خط.اینها را که کشیدم شاملو قلمو از من گرفتــ و یه خط دایره مانند کشید و گفتــ : این هم گوز! اصلاً در طنز و حاضرجوابی نابغه بود شاملو .بالاتر از حدّ نبوغ.این حرفــ مال سال سی یه ...
طنز شاملو باورکردنی نیستــ . همۀ شعرهای شاملو، حتی شاهکارهاش به پای طنزش نمی رسند...
درصحبتــ کردن شاملو هیچ حریمی وجود نداشتــ که مثلاً نام اسافل اعضا رو به کار ببره یا نبره.براش خیلی عادی بود.به قول معروفــ عفتــ بیان نداشتــ . شاملو همونطور که از چشم کسی می تونستــ حرفــ بزنه از پایین تنه اش هم می تونستـــ .عادی بود براش، ولی استهجان و حتی فحش شاملو یه جور خلاقیتــ و طنز قوی داشتــ . از این لحاظ بی نظیر بود.
...بعد از شاملو و با فاصلۀ زیادی از شاملو، نادرپور هم طناز و نکته سنج بود . البته شیوۀ طنز نادرپور با شاملو فرق می کرد.
...صدای شاملو یه صدای استثنایی بود واقعاً. من جز صدای منوچهر انور، هیچ صدایی مثل صدای شاملو ندیدم. البته صدای انور پخته تر و داناتره ...به خودش هم گفتم که این صدایی که تو داری رو هر زبون بسته ای هم اگه داشتــ، پادشاه گویندگان می شد. واقعاً با اون صدا چقدر باطل رو می شه حق کرد!
پیر پرنیاناندیش.(گفتگویسایهبامی لاد عظیمی).نشرسخن
...من به صراحتــ می گم که مایۀ شعری شاملو از همۀ ما قوی تر بود، از همه باهوش تر بود.هیچ کدوم از ماها و حتی کسایی که از دور می شناختیم نکبتــ زندگی شاملو رو نداشتند...یکــ دربه دری و بی کسی و فقر و سرگردانی عجیب و غریبــ ...
( آن سال ها ) ولی زندگی شاملو از همۀ ما بدبختانه تر بود به خصوص با وجود زنش که اصلاً حکایتی بود!شاملو به معنای واقعی کلمه زندگی سگی داشتــ .با اون اعتیاد وحشتناکــ و زندگی سختــ می بایستــ پنجاه سال پیش می مرد. شاملو و شعر فارسی مدیون آیداستــ . آیدا شاملو رو نجاتــ داد ... واقعاً مستحق بود که آخر عمری همچین زنی داشته باشه و یه خورده روی آسایش ببینه ... واقعاً مستحق بود .
... شاملو به اسم منو می شناختــ و و اومد رشتـ خونۀ ما، سال 25 و اونجا با هم آشنا شدیم.نشستیم صحبتــ کردیم و از جمله دربارۀ نیما حرفــ زدیم . بعد او گفتــ که پیشنهادهای نیما اینه و راجع به ته بندی مصراع ها گفتــ . بعد من هم دربارۀ نقش قافیه تو شعر نیمایی یه چیزی گفتم.خیلی هم ذوق زده از نیما حرفـــ می زد.
...مشکل اصلی شاملو این بود که در بیان مطالبــ به وزن عروضی خیلی تسلط نداشتــ ....به طور طبیعی به وزن فکر نمی کرد و وزن غریزیِ ذهنِ شاملو بود.
...جز شاملو که هم به خاطر استعدادش، هن به خاطر استعدادش و هم به خاطر مضمون شعرهاش و هم به خاطر تصوراتی که تو ذهن عده ای هستــ موفق بوده، شعر بی وزن ناکام بوده.تو این پنجاه سال اینهمه دفتر شعر به این شیوه چاپــ شده، حاصلش چی؟عقیم بود این روش.شما اگه به شاملو نمرۀ صد بدین، به نفر دوم به زحمتــ می تونین نمرۀ دو یا یکــ بدین . تازه معلوم نیستــ که نفر دوم ( بعدِ ) شاملو کیه؟...
...شاملو می گفتــ که وزن مانع هستــ و جلوی حرفــ زدن شاعرو می گیره و من می گفتم حیفه که وزنو از شعر بگیریم .
...یه روز تو کافه نشسته بودیم و داشتیم دربارۀ همین موضوع با شاملو صحبتــ می کردیم .من یه نمودار کشیدم . یه خط افقی کشیدم. « آ » بالای خط، «ای » پایین خط، «اَ » روی خط، « اِ » زیر خط.اینها را که کشیدم شاملو قلمو از من گرفتــ و یه خط دایره مانند کشید و گفتــ : این هم گوز! اصلاً در طنز و حاضرجوابی نابغه بود شاملو .بالاتر از حدّ نبوغ.این حرفــ مال سال سی یه ...
طنز شاملو باورکردنی نیستــ . همۀ شعرهای شاملو، حتی شاهکارهاش به پای طنزش نمی رسند...
درصحبتــ کردن شاملو هیچ حریمی وجود نداشتــ که مثلاً نام اسافل اعضا رو به کار ببره یا نبره.براش خیلی عادی بود.به قول معروفــ عفتــ بیان نداشتــ . شاملو همونطور که از چشم کسی می تونستــ حرفــ بزنه از پایین تنه اش هم می تونستـــ .عادی بود براش، ولی استهجان و حتی فحش شاملو یه جور خلاقیتــ و طنز قوی داشتــ . از این لحاظ بی نظیر بود.
...بعد از شاملو و با فاصلۀ زیادی از شاملو، نادرپور هم طناز و نکته سنج بود . البته شیوۀ طنز نادرپور با شاملو فرق می کرد.
...صدای شاملو یه صدای استثنایی بود واقعاً. من جز صدای منوچهر انور، هیچ صدایی مثل صدای شاملو ندیدم. البته صدای انور پخته تر و داناتره ...به خودش هم گفتم که این صدایی که تو داری رو هر زبون بسته ای هم اگه داشتــ، پادشاه گویندگان می شد. واقعاً با اون صدا چقدر باطل رو می شه حق کرد!
پیر پرنیاناندیش.(گفتگویسایهبامی
+ نوشته شده در چهارشنبه بیست و دوم آذر ۱۳۹۱ ساعت ۱:۳ ق.ظ توسط وحید خانه ساز
|
دریابندری مترجمی است که حضورش در طول چهل پنجاه سال اخیر، یعنی از زمان
انتشار کتاب "وداع با اسلحه" در سال ۱۳۳۳ (1954 میلادی) تا کنون، همواره
احساس شده و آثار پدید آمده از سوی او زبان فارسی را پربارتر کرده است.
هرچند بیشتر به عنوان مترجم شهرت دارد اما وی دارای هنرهای متعددی است و
گستره کارش، از ادبیات تا فلسفه را در بر می گیرد و گهگاه گوشه چشمی نیز به
طنز نشان می دهد. مقدمه هایی که او بر پاره ای آثار ادبی جهان مانند "بیلی
باتگیت"، "پیر مرد و دریا"، "هکل بری فین" و "بازمانده روز" نوشته، از یک
سو و آثاری مانند "درد بی خویشتنی"، "تاریخ فلسفه غرب" و "متفکران روس" از
سوی دیگر وسعت میدان عمل او را نشان می دهد. در این میان کارهای گهگاه
مطبوعاتی اش نیز اثری چون "چنین کنند بزرگان" پدید آورده است که از طنزهای
ماندگار زبان فارسی است. بنابراین ما در برخورد با دریابندری تنها با
مترجمی که کسب و کارش ترجمه است رو به رو نیستیم؛ با نویسنده ای سر و کار
داریم که در پی ادای مقصود و شناساندن ژانرهای ادبی گوناگون، بیشتر به
ترجمه روی آورده است.